معنی داروی بیماران تالاسمی
حل جدول
دسفرال
داروی تالاسمی
دسفرال
داروی بیماران قلبی
اسمولول، وراپامیل، دیگوکسین
داروی بیماران کلیوی
ساندیمون
راپامیون
داروی بیماران پارکینسون
لوودوپا
تالاسمی
بیماری خونی
داروی حیاتی بیماران کلیوی
ساندیمون
داروی بیماران پیوند کلیه
راپامیون
داروی بیماران مبتلا به آلزایمر
ممانتین
تالاسمی ، هموفیلی
بیماری خونی ارثی
تالاسمی، هموفیلی
بیماری خونی ارثی
فرهنگ معین
(س ِ) [فر.] (اِ.) بیماری خونی ارثی خطرناکی که باعث ناهنجاری هایی در هموگولوبین گلبول قرمز می شود و در نتیجه عامل کم خونی می گردد.
لغت نامه دهخدا
داروی جراح. [ی ِ ج َرْ را] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) داروی بیهوشی. (غیاث).
داروی تفنگ
داروی تفنگ. [ی ِ ت ُ ف َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) باروت. رجوع به باروت شود.
معادل ابجد
1067